Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (5365 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Wo liegt das Problem? U مشکل کجاست؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Können Sie das bitte nachschauen? U می توانید لطفا یک نگاه بیاندازید [ببینید مشکل کجاست] ؟
Wo liegt der Haken? U مشکل [ مسئله] [در داستان] کجاست؟ [اصطلاح]
Other Matches
Wo sind die Toiletten? U توالت کجاست؟
Wo ist die Toilette? U دستشویی کجاست؟
Wo ist die Toilette? U توالت کجاست؟
Wo ist die Herrentoilette? U توالت آقایان کجاست؟
Wo ist die Herrentoilette? U دستشویی آقایان کجاست؟
Wo ist der Briefkasten? U جعبه پست کجاست؟
Wo ist die nächste Apotheke? U نزدیکترین داروخانه کجاست؟
Die nächste Tankstelle? U پمپ بنزین نزدیک [کجاست] ؟
Wo ist das Touristeninfo? U دفتر اطلاعات توریستها کجاست؟
Wo ist das nächste Kasino? U نزدیکترین کازینو به اینجا کجاست؟
Wo ist ein Taxistand? U ماندگاه مجاز تاکسی کجاست؟
Ich glaube, ich kenne das problem. U فکر میکنم، بدونم اشکال کجاست.
Wo finde ich ein Taxi? U تاکسی برای سوار شدن کجاست؟
Problem {n} U مشکل
Erschwernis {f} U مشکل
Frage {f} U مشکل
fehlerlos <adj.> U بدون مشکل
tadellos <adj.> U بدون مشکل
fehlerfrei <adj.> U بدون مشکل
einwandfrei <adj.> U بدون مشکل
Fehlerbeschreibung {f} U توضیح مشکل
makellos <adj.> U بدون مشکل
frei von Fehlern <adj.> U بدون مشکل
Ein ernsthaftes Problem. U یک مشکل جدی.
Aufgabe {f} U مشکل [مسیله ]
zweiseitiges Problem U بدشانسی [مشکل] از دو طرف
Enfant terrible {n} U بازیکن مشکل آفرین
Doppelunglück {n} U بدشانسی [مشکل] از دو طرف
doppeltes Pech U بدشانسی [مشکل] از دو طرف
Seit wann besteht das Problem? U از چه زمانی این مشکل وجود دارد؟
die Kuh vom Eis kriegen <idiom> U موضوعی [با مشکل] را نجات دادن [اصطلاح مجازی]
warten bis sich die Sache von selbst erledigt U صبر کردن تا مشکل خودش مرتب [حل] شود
Damit ist dieses unmittelbare Problem vom Tisch. U بدینوسیله به این مشکل ضروری رسیدگی می شود.
Der Islam ist DIE heilende Medizin. U اسلام دوای شفادهنده این مشکل است.
Das bietet sich als Lösung an. U این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم کند.
Reicht das als Problem? U آیا این کافی است یک مشکل بحساب بیاید؟
Die Regierung muss das Problem der Staatsschulden jetzt einmal angehen. U این دولت باید به مشکل بدهی ملت رسیدگی کند.
dieses riesige Problem und seine zahlreichen Begleiterscheinungen U این مشکل بزرگ و نتیجه های چند شاخگی منفی بسیاری از آن
etwas schwellt Jemanden U چیزی شکم کسی را پر میکند [اصطلاح مشکل وپیچیده درسطح بالا ]
Das macht den Bock zum Gärtner. U با این کار او دنبال دردسر میگردد. [مشکل در موضوع ایجاد می کند.]
alles über den Haufen werfen <idiom> U مشکل ایجاد کردن بویژه با بهم زدن برنامه کسی [اصطلاح مجازی]
Recent search history Forum search
1امکان ندارد واژه وارد کرد
2ما می خواهیم با هم یکجا باشیم فرقی نمیکنه کجا فقط با هم چون ما واقعا همدیگر را دوست داریم
2ما می خواهیم با هم یکجا باشیم فرقی نمیکنه کجا فقط با هم چون ما واقعا همدیگر را دوست داریم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com